شعر نوید رهایی (خزان عمر)
سه شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۶ ب.ظ
مژدهء رهائی
نویدا مرغک خسته
به سر آمد شب غصه
ببین بگشوده این محبس
به رویت روزن بسته
ببین می خواندت آرام
صدای نازک باران
چو لا لا ئی یک مادر
به گوش کودک نالان
چونان آن نی که از نایش
طراود حزن دلداران
که ای زندانی بسته
گذشته از سر شب هجران
سایه.مشرقی (یازده/دو/هشتاد نه)
۰۳/۰۹/۲۷