شعر وفای عاشق (دیوان گل حسرت)
سه شنبه, ۴ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ ب.ظ
( وفای عاشق )
محبوب شیرین تر ز جان
زیباتر از هر دو جهان
فاتح شدی بر جسم و جان
مالک شدی بر این و آن
سلطان بدی دولت گه رعیت تو را قابل نبود
رفتی فراموشت شدم عیبی بر این کارت نبود
رفتی و بعد از رفتنت با عشق تو هم خانه ام
میسوزم اما شادمان بر عشق تو دلداده ام
رفتی ولی بنگر که من بعد از تو تنها مانده ام
بعد از تو گویی هم چنان با عشق تو جا مانده ام
گفتی پشیمان می شوم روزی از این دلدادگی
بنگر به پیری بر سر عهد جوانی مانده ام
هر گز نیامد لحظه ای نادم شوم از عشق تو
آرزویم این بود تا جان دهم با عشق تو
۰۳/۱۰/۰۴