گل حسرت

مجموعه اشعار سایه مشرقی

گل حسرت

مجموعه اشعار سایه مشرقی

وقتی که با همه زیبایی و غرور از مقابلم میگذری

وقتی که از تو دورم انگار همه دنیا غریبگی با من میکنند و هیچ اشنایی نمیابم در این گورستان خلوت ارزوهایم.نمیدانی وقتی واسه یک نفر محبوبش تنها دلخوشیش باشه بدان که هجران یگانه دلیل بودنش با او و زندگی و جوانیش چه میکنه.وقتی با هزار دلخوشی واسه تنها دلخوشی زندگیم که همانادیدار گل روی ماهتابم است.میام به اون سازمان بعد از ساعتی انتظارقامت نازنینت از دور پیدا میشه دل میخواد بیام به استقبالت بهت بگم نازنینم چقدر عزیزی بهت بگم گل من نمیدانی نبودت با من جوانیم چه کرده دلم میخواد بهت بگم ارزوم است وصال تو عزیزم  بهت بگم ببیم گلم تنها موندم چندین سال را واسه حفظ حرمت وجود نازنینت دل به کسی ندادم تا دلی را که به نام تو کردم تا ابد به نام نامدار دلدارم بمانددلم میخواد بهت بگم عزیزم ببین عاشقت تن به دست ی نسپرده واسه حرمت عشق نازنینت واسه اینکه یه روز اگر بهت رسیدم بگم نازنینم واسه دستای پاکت این تن را پاک نگه داشتم بعد زل بزنم توی اون چشمات همه حرفایی را که سالها بر دل مانده را با نگاه به دلدارم بگم چه شیرین است حتی فکر وصال تو چقدر شیرین برای عاشقت حتی فکر کردن به تو به تویی که میداند حتی لحظه ای به او نمیاندیشی.افسوس که رویاست و باز رویاست و باز هم رویای تو زیباست.

 

در آبان ۱۲, ۱۳۹۴

پنجشنبه، فروردین ۲۱

بهانه اى براى دوباره از تو گفتن

سلام گل پاییزى من سلام اى. یگانه ترین رفیق دلتنگى هام سلام اى دلنواز ترین سمبل عشق سلام اى معصومیت بر جا مانده. سلام اى زیباترین نام براى احساسى شبیه عشق سلام گل غریب سایه این همه گفتم به یک مقصود که بگم عزیز دلم دوستت دارم.

ساىه همیشه تنهاى تو

 

در فروردین ۲۱, ۱۳۹۳

جمعه، بهمن ۱۳

یه آدم غمگین توی یه غروب جمعه

{     بسم    الّله الصابر  }

السلام علیک یا  سلطان قمر بی همتای بنی هاشم

..................................

سلام عشق همیشهء قلبم سلام ای آشنایی که حتّی میان

یک شهرغریبه تو را گم نمی کنم

سلام ای نازنین اسمی که میان این هم سال تنهایی تو را گم نکردم.سلام

ای رویایی که هیچ وقت کم رنگ نشدی میان این همه رنگ  های بی رنگی

گرچه تو رفتی و مرا میان این مردم بی مهر و محّبت  گر چه تو رفتی و مرا جا گذاشتی

در این جنگل آهنی میان این همه ماشین  عصر آهنی.آری نازنینم  منم همان

کاتبی که این همه سال این همه دلتنگی را میان این دفتر مجازی میان مردم

مجازی.به راستی که بودی تو که اینگونه در قلبم جاوذان  شدی به راستی که بودی

سایه غروب غمگین جمعه

در بهمن ۱۳, ۱۳۹۱

چهارشنبه، بهمن ۱۱

روزگار بی من بودنت خوش

 

k

به نام خداوند صبح و زمین

السلام علیک یا قبلهء عالم ماه منیر  قمر بی همتای بنی هاشم

............................................

سلام گل زیبای نازم.

سلام همه کس  سایه  .سلام امید دل نا امیدم .سلام ای بت مرمرین

 غرورم  که هر دم از فراغت آتشی بر دل و جان هستی ام میبینم

نیستی و نمی بینی غمت چه میکنه با جوانی  که دیگر گذشت  ، با عمرم

چه ها می کند.همیشه یاد این حرفت می افتم که می گفتی برم

 برات  عادی می شه و عادت می کنی .گلم کجایی ببینی  دوازده

 سال شد ومن به چیزی عادت نکردم فقط با خیال خوش توست

که ثانیه های این عمر تباه را می گذرانم.هم قطار های خودم همه

الان زندگی و بچه دارن اما  من گفتم  و باز می گم  بدون تو  نه  زندگی

نه هیچ چیز  دیگری را نمی خواهم.

ده/یازده/نودیک

در بهمن ۱۱, ۱۳۹۱

پنجشنبه، آذر ۱۶

{    به نام نامی پروردگارم    }

{ السلام علیک   یا  سلطان قمر بی همتای بنی هاشم  }

......................................

سلام نازنینم،سلام بهترینم،سلامت میکنم که میدونم

چشمهای از دنیا زیباترت در خوابند.آره بازم همون عاشق

وفا دار به عشقت  که  در این غربت بی تو در این نیمه شب به سحر

نزدیک دور از تو که از دلتنگی سر در محراب عشق تو گذاشته برات درد دل

میکنه  همون  عاشقی که که دنیا را حتّی با خیال داشتن چشمهای بیتای تو عوض نکرد همون که گفت

اگر لایق  در کنارش بودن نیستم می تونم که وفادارترین عاشق به عشقش باشم .گل من

نازنینم شب غریبیه  شهر گویی در خواب ابدی رفته جز صدای شر شر باران که

ساعتهاست بی وقفه میباره صدایی به گوش نمیرسه .نازنینم  بهترینم  فقط خواستم بهت بگم

عزیزتر از همیشه ای  اگر روزی یاد من افتادی بدون هنوزم تنها کس منی .هنوزم

این دل دیونه تر از همیشه بی تاب یک نگاه توست .خوش بخواب بهترینم

از راه دور به اون چشمهای  قشنگت بوسه میزنم و صبح  خوبی را برایت

آرزومندم.

تنهاترین سایه عالم .

در آذر ۱۶, ۱۳۹۱

به بهانهء روز زیبای میلاد تو

((   به  نام  خدا    ))

{ السلام علیک یا  قبلهء عالم قمر بی همتای  بنی هاشم }

به   بهانهء   روز   میلاد   تو  تنها  روز قشنگ عمر  من

بیست چهار آذر

یادت میاد گل پر از عطر بهارم همیشه میگفتم  سیصدشصد چهار روز

را میشمارم تا برسه روز بعدش که انگار  تنها روز زیبای عمر سی هفت

ساله  این عاشق است .آره  بازم منم عاشقترین سایه  دنیا

بی دل ترین سایه عالم.آره بازم منم که روز میلاد تو را به تمام

دنیا تبریک میگم  اما نمیتونم به تو تبریک بگم  به تو که تنها مالک

لحظه های تنهایی منی ،برای تو نازنینم که این همه سال نوشتم در

صورتی که می دونستم تو  هیچ وقت گذرت به این دل نوشته ها نمی افتدد

آخه تو که هیچ وقت نه در دنیایی واقعی  نه در میان این دنیای مجازی

 سرچ نمی کنی غربت دل سایه  را ../امّا باز نوشتم  و نوشتم   یکسال

دو سال و حالا یازده سال  .از اون روزهای  طلایی می گذرهحالا

سایه تو دیگه پیر شده  پیر عشق تو  حالا دیگه  سی پنج خزان را شمرده ام

تا برسه  یک هم چون ماهی  و چون بیس چهار آذر  روز مبارک میلاد تو.

 گل من   به عشقم قسم هیچی در دنیا  سختر از این نیست عاشق کسی باشی

که میدونی هیچ وقت به وصلش نمی رسی  دل به عشق کسی داده باشی که حتّی

 جواب سلامت را نمیده  ،بیقرار عشقی باشی که هیچ وقت دلش واسه تو

تو نتپیده .آه  خدایا  چه کردم  میخواستم تبریک بگم نه قصه ء قصه ها

مرا  ببخش گل من  روز میلادت مبارک  به عاشقت مبارک  به دنیا مبارک

گل من تا بیاد اون روز  زیبا  از حالا واسه بیست  چهار م بیاد م

می شمارم  مثل این همه سالها

کوچیکت: عاشقترین سایه  عالم .ده/نه/نودیک  

در آذر ۱۶, ۱۳۹۱

جمعه، شهریور ۱۷

lموضوع تلختر از زهر حلاهل

به نام خداوندی که عشق را بر

 دل سیاه از  گناهم   بخشید.

سلام و درود بر تو ای قبلهء عالم ماه

منیر قمر بی همتای بنی هاشم

تلختر از زهر حلاهل

سلام گل نا مهربونم سلام همهء بود نبود سایه .

سلام ای .ای یگانه کسی که صاحب دل خسته ام هستی امّا

حتّی نگاهی از سر عاشق نوازی به عاشقی که دوازده بهار عمرش

را بپای عشق نازنین تو با افتخار خزان کرده ندارید.

سلام از من سایه به تو زیباترین محبوب عالم.به تو لبخند زیبای

پروردگارم که روزی که خداوندم به زندگی حقیرم لبخند زد تو

چون رسولی از نور به زندگیم نازل شدی .گرچه عمر خوشبختی

من کوتاه بود امّا چون معجزه ای همیشه ماندگار خواهی بود.

گلم نمی دونی چه تلخه وقتی ببینی به چشم کسی که همهء دنیای تو است

از همهء دنیا خارتری ،نمیدونی چه دردیه وقتی شما با دیگران

صحبت میکنی میخندی امّا با من عاشق روی نازنینت را

چون مهی میگیری و از من میگذری.منی که عاشقی کردم به عشقت

منکه وفادار موندم به نگاهت،منکه خونهء دل رو به حرمت  ورودت

این همه سال نگه داشتم و نگذاشتم مهر کسی به اون برسه.نخواستم

کسی  به اون وارد بشه و همیشه خواستم مال تو باشه.من باید اینگونه

از حتّی از نگاه تو محروم باشم!!!!!!!!!!!!!حتّی از صدای تو محروم باشم

گل من چه کسی می تونه تو را قد من دوست داشته باشه.ببخشید ستارهء

من اگر بوی گلایه گرفت دل نوشته هام کور بشم اگر روزی از تو

گلایه کنم .که تو سر پا خوبی هستی .تو لبخند زیبای پروردگار منی

سایه.م

در شهریور ۱۷, ۱۳۹۱

یکشنبه، شهریور ۱۲

غصّه تنهایی و دل تنگی های عاشق

((به نام خدا ))

اسلام علیک یا قبلهء عالم قمر بی همتای بنی هاشم

***************************************

سلام نازنینم.سلام قشنگترین گل خدا.چند روزه دولت

 تعطیل کرده و ما خونه نشین شدیم.آخه نه مسافرتی

تنهایی میشه رفت و نه غیر تو کسی را دارم توی

شهر غریبه ها گل من  طاقتم طاق شده از اینم

همه دوری به کی بگم!!!!دیگه تاب این همه از تو

 دور بودن را ندارم.کجا عاشق را اینقدر تاب

 دوری از محبوبش  است.به کی گلایه برم.از کی گلایه

کنم.توی دنیایی که مردمانش به عشق همچون

گناه مینگرند.من از درد غربت عشق برای

کی بگم.لبخند زیبای پروردگار من نمی دونم کجایی

امّا بدون هر نفس بهترینهای دنیا را برایت

آرزومندم.میدونم از چشمای نازت افتادم

میدونم از من هیچ وقت مهری بر دلت نبوده

امّا بدون عاشقانه دوستت دارم.گرچه عاشقم و از

مال دنیا بی نصیبم  گر چه میدونم توی این دنیای

هفت رنگ توی این آسمان پر ستاره یک ستاره

هم مال من نیست.امّابدون تا ابد عاشقتم

تا ابد دوستت دارم تا ابد مال توام گر چه

تو نمخواهی مرا.تنهاترین ،عاشقترین سایه دنیا

ده/شش/نود یک

در شهریور ۱۲, ۱۳۹۱

دوشنبه، آبان ۳۰

یک بعد ظهرغم گرفته پاییزی،در راه برگشت از اون اداره ،توی سرویس دارم واسه تو نگارم مینویسم.

در آبان ۳۰, ۱۳۹۰

شنبه، تیر ۱۸

یک شب دلتنگ دیگه و یک دل پر از دلتنگی که فقط با توآروم میشه و بس

به نام خدا

 

سلام خدمت یکی یدونهء قلبم .سلام به اونی که تک ستارهء همیشه جاودان دلم است .آره خانم خانما سلام به تو

امیدوارم روز آدینه و تعطیل خوب و خوش و خرّمی را کنار خانواده گذرانده باشی و در میان خانوادهء زیبایت همیشه چون نگینی بر انگشتری عزیز باشی

شب از نیمه گذشته و عاشق چون همیشه بیداره و سر در محراب عشق تو نماز نیاز گذارده.ببخش جند روزی دیر به دیر این وبلاگ را آپ کردم گرفتار بودم  و هنوز هم

تمام نشده میدونی زخم از به ظاهر رفیقان خوردن دیگه شده کارم ،نمیدونم چرا .....خوب گلم تو خوبی فردا باید تشریف بیارین اداره ،گرچه که از دیدارتون

این عاشق محروم امّا همین اینقدر که نزدیک تو هستم دل خوشم ،تو می دونی که چرا من هم مثل خیلی های دیگه انتقالی نگرفتم و بر از اون اداره نابسامان همش واسه

 خاطر وجود نازنین شماست

گل نازم خوش بخواب که ما بیداریم و مثل همیشه فقط سلامتی و شادکامی تو نازنینم را آرزومندم .دوستت دارم بیشتر از همه دنیا سایه همیشه تنهای تو

17/4/90     1:30 شب

 

 

 

در تیر ۱۸, ۱۳۹۰

شنبه، تیر ۴

زخم از رفیق خورده و در راه مانده از دنیا گذشته

به نام نامی حضرت دوست

سلام گل قشنگم سلام نغمهء آهنگم سلام همه دنیایی سایه

ساعت 3:30 و شما مطمئنا" رفتی من هنوز توی اداره ام همه می گن چرا در ردیف انتقالی ها خودم را از این اداره لعنتی منتقل نکردم

آخه کسی چه میدونه من اینجا پاگیر چی هستم  آخه کسی نمی دونه من یه عمر درگیر نگاهتم یه عمر خراب اون جلوه مست چشماتم .اره گلم دوباره و دوباره از رفیق زخم خورده و در راه مانده شدیم .زخمی تیغ رفیق دیگر .

                                                       فدای نگاه نازت سایه

در تیر ۰۴, ۱۳۹۰

شرمنده ام که تو نیستی..........................

شرمنده ام نگارم که تو نیستی  در نبود تو   و من هنوز  زنده ام  و نفس میکشم

که نبوده رسم عشق عاشقی میدانم

سلام  بزرگ بانوی قلبم امیدوارم هر کجا که هستی خرّم شاد باشی من هم گرچه شما نپرسیدی اما نزدیک شما توی همین اداره  ساعتهای این عمر بی تو را  میشمارم. تا برسد ساعت مرگم از راه که همان ساعت  وصل است  برایم جانا از راه دور میبوسم صورت چو ماهت را

مرا ببخش  اگر کمتر مینویسم  دلیلش بی وفایی نیست  گرفتاری آمده  و گریبانم  گرفته

تو گویی  دنیا با تمام توان  میخواد عشق تو را از من بگیره  امّا تو بدان بی تو   هرگز  ای منجی

آخرم تو بدان لبخند زیبای پروردگارم

                                                                                                                                                                                                   سایه م. بیست چهار /سه /نود

بهانه ای برای گفتن دوستت دارم دیگر

به نام خداوند یکتا

 

سلام خدمت تو بانوی نازم.سلام خاتون قلبم

شرمنده ام که اینجابرایت کمتر مینویسم.وب فیلتر شده اما در پرشین بلاگ همچنان برایت دیوانه وار می نویسم .امیدوارم همیشه خوش خرّم باشی و در جمع عزیز خانواده کوچک نازنینت بهترینهای دنیا را تجربه کنی .خانمی شاید برای تو خیلی سریع گذشته باشه این دو ساله اندی که .....امّا واسه سایه مثل صد سال بوده هر ثانیه اش امّا تو هیچ وقت قصّهء ما را نخور تو شاد باشی سلامت باشی سایه هم یه گوشه دنیا با عشقت زنده است .می دونم سراغ وبلاگم نمی آیی میدونم آدرس نداری امّا بازم می نویسم واسه تو نوشتن همه کار من توی این دنیای سیاه از بار آخری که شعرم را خواندی ((مجنون)) یادت میاد خیلی دیگه برات شعر گفتم واسه قشنگی چشمات واسه ناز اون نگاه بی بدیع وبیتای تو ،از غم نبودنهات از قصّهء تنهاییهام امّا هنوز جز واسه تو واسه هیچ کس دیگری قلم ندوانیدم.هنوز حرمت تنم واسه دستای قشنگت حفظه هنوز مال خودتم فقط مال تو میدونم دوستم نداری ، میدونم مرا نمی خواهی فقط برای خوبی وفادارتم تا ابد مثل همون قدیما .هنوز دستای سردم به عشق با تو بودن تنها هستن مطمئن باش تنها هم با خاک هم آغوش میشن امّا واسه گرمی هیچ دستی جز دستای تو بیتاب نمیشن.گل قشنگم اگر روزی گذرت به این بلاگ افتاد منت بزار بخون حرفهای تنهاییم را فقط بخون مثل قدیمها قول میدم چیز دیگری نخوام .فقط بدون تا ابد برام عزیزی تا ابد هر وقت دلت از همه دنیا گرفت بدون یه جا گوشه این شهر غریب ،یه آدم که تا ابد دیوونه و شیدای توست ،مال تو هست ،گاهی یادم کن نذار فراموشت بشم ،نذار تو دستای زمون از بیکسی بشکنم و ویرونتر بشم.

فدای مهربونیهات عزیزم همه دنیای سایه

چهارشنبه، اردیبهشت ۷

یک شب دلتنگ دیگه و یک دل پر از دلتنگی

((  بسم الله الرحّمن الرحیم  ))

 

به نام  خدایی که تنها شاهد این همه تنهایی من است و خود عالم به همه امور دنیاست و میداند در ازدحام این همه