شعر کهنه عشق (دیوان گل حسرت)
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ب.ظ
سلام ای یار دیرینم
سلام ای عشق شیرینم
سلام ای ماه گردونم
سلام ای اه مجنونم
سلام از عاشقی خسته
که دل بر عشق تو بسته
به تو رویایی شیرینی
که از یادم نمیرفته
سلام از زورقی خسته
که دل بر بحر خود بسته
سلام بر فاتح قلبم
که دل از فتح خود رسته
ز حالت بی خبر هستم
نیندیشی فراموشم
که تو محبوب جاویدی
و من مجنون دل بسته
اگر چه دورم از یارو
و ز دوری هر دمم خسته
اگر چه چشم مشتاقم
به روی ماه تو بسته
ولی شیرین بود این درد
که پا بر عشق تو بسته
جهان زیبا بود اما
دو دیده بر جهان بسته
که زیبایی همه دیدم
در ان چشم فریبنده
چو خورشیدی و من دیدم
رخ ناز تو تابنده
دگر رنگین نخواهد بود
همه دنیایی گردننده
تقدیم به لبخند زیبای پروردگارم
۰۳/۰۹/۲۱